شناخت شخصیتها و اسوههای دینی یکی از مراتب تفقه و فهم دین است. بیش از آن که حقیقت دین را در حوزه و موضوعات انتزاعی جستوجو کنیم، باید در وجود کسانی بیابیم که تجلی و ظهور ارزشها بودند. در ادامه سخنان رهبری معظم درباره شأن حضرت ابالفضل العباس را میخوانیم.
کارزارِ دشوار عاشورا
حسینبنعلی علیهالسّلام با ساز و برگ جنگ به کربلا نیامده بود. کسی که میخواهد به میدان جنگ برود، سرباز لازم دارد، اما امام حسینبنعلی علیهالسّلام زنان و فرزندان خود را هم با خود آورده است. این به معنای آن است که اینجا باید حادثهای اتفاق بیفتد که عواطف انسانها را در طول تاریخ همواره به خود متوجّه کند، تا عظمت کار امام حسین معلوم شود. امام حسین میداند که دشمن پست و رذل است.
میبیند کسانی که به جنگ او آمدهاند، عدّهای جزو اراذل و اوباش کوفهاند که در مقابل یک پاداش کوچک و حقیر، حاضر شدهاند به چنین جنایت بزرگی دست بزنند. میداند که بر سر زن و فرزند او چه خواهند آورد. امام حسین از اینها غافل نیست، اما درعینحال تسلیم نمیشود، از راه خود برنمیگردد، بر حرکت در این راه پافشاری میکند. پیداست که این راه چقدر مهم است، این کار چقدر بزرگ است.
استاد بصیرت و وفا
آنطور که از مجموع قراین به دست میآید، از مردان رزمآور اباالفضلالعبّاس آخرین کسی است که قبل از امام حسین به شهادت رسیده است، و این شهادت هم باز در راه یک عمل بزرگ - یعنی آوردن آب برای لبتشنگان خیمههای اباعبداللَّه الحسین - است. در زیارات و کلماتی که از ائمه راجع به اباالفضل العبّاس رسیده است، روی دو جمله تأکید شده است: یکی بصیرت، یکی وفا. بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند، اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد، یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم، چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم؟! وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما! نمونهی دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند، تا اینکه به شهادت رسیدند.
میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند، به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد، به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند، این همان بصیرت است. وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. البته نقل معروفی در همهی دهانها است که امام حسین علیهالسّلام حضرت اباالفضل را برای آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقلهای معتبر - مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابنطاووس - دیدم، اندکی با این نقل تفاوت دارد. که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر میکند. در این کتابهای معتبر اینطور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آنقدر بر این بچهها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند.(۱۳۷۹/۰۱/۲۶)